دیرگاهیست گلو بغض مکرر دارد چند روزیست قلم حالت نشتر دارد کوفیان داعیه ی مسجد و منبر دارند عمر سعد زمان وسوسه ی زر دارد یادمان هست که اجداد شما کربـــ و بــلا... شیعه از تیـــغ شما داغ به پیکر دارد بی سبب نیست که از شام عراق آمده اید حضرت عمـــه ی ســادات بـــرادر دارد! و شما کمتر از آنید حسین تیغ کشد کمتر از آنکه علمدار علم بردارد مـــا جوانــان بنی فاطمی اربـــابیـــم بی حیا!عمـــه ی ما مالکــــ اشتر دارد! ایل ما ایل عجم هاست که یک کودک ما جگری با جــگر شیـــر برابر دارد اینکه ما دست به شمشیر و زره استادیم سبب این است که این طایفه رهبـــر دارد نه عراق است و نه سوریه خیالت راحت کشور ضــامن آهوستـــــ،بزرگتر دارد وای اگر گرد و غباری به حرم بنشیند تیغ ما شوق به انداختن سر دارد باید این شهر به آرامش خود برگردد که شب جمعه حرم روضه ی مـــــادر دارد...
روزی شیر زنی برای دفاع از ولی زمانه خود برای دفاع از اسلام و آرمانهای آن
که در مکتب پدر آموخته بود،خود را بین دیوار در قرار داد میان کوچه ها
سیلی نامردان را به جان خرید. آتش کین را دید که خانه اش را می سوزاند
اما ایستاد و مقاومت کرد .که تا تاریخ هست و تا انسان وجود دارد الگویی
باشد برای من و تو جوان شیعه . ولی آیا ما آموختیم که در مکتب زهرا (س)
جایگاه ولی چیست ؟ آیا آموختیم برای دفاع از اسلام چه بهایی باید داد؟ آیا
آموختیم که چگونه با پهلوی شکسته قامت راست کنیم تا خاری در چشم دشمنان
باشیم و امید فردای علی زمانه؟ در یک کلام آیا راه مبارزه را آموختیم؟ آیا
فراموش کرده اید که تاریخ تکرار می شود و حال برای چندمین بار تاریخ تکرار
شده و دشمنان زهرا (س) مهمترین یادگار او را که همان ولایت است مورد حمله
قرار داده اند. دشمنان به نام اسلام آمده اند و قرآن سر نیزه می کنند و
در نهایت بی شرمی به قرآن پشت کرده اند و صدای هله هله شان گوش فلک را کرده
تا مثل زمان پیامبر صدای رسول خدا که از زبان نایب فرزند او شنیده می شود
به گوش نرسد. وحال آیا نوبت ما نشده که برای دفاع از ولی زمانه ، خود را بین در و دیوار قرار دهیم؟ آیا وقت آن نشده که سیلی بخوریم؟
چند روزیست قلم حالت نشتر دارد
کوفیان داعیه ی مسجد و منبر دارند
عمر سعد زمان وسوسه ی زر دارد
یادمان هست که اجداد شما کربـــ و بــلا...
شیعه از تیـــغ شما داغ به پیکر دارد
بی سبب نیست که از شام عراق آمده اید
حضرت عمـــه ی ســادات بـــرادر دارد!
و شما کمتر از آنید حسین تیغ کشد
کمتر از آنکه علمدار علم بردارد
مـــا جوانــان بنی فاطمی اربـــابیـــم
بی حیا!عمـــه ی ما مالکــــ اشتر دارد!
ایل ما ایل عجم هاست که یک کودک ما
جگری با جــگر شیـــر برابر دارد
اینکه ما دست به شمشیر و زره استادیم
سبب این است که این طایفه رهبـــر دارد
نه عراق است و نه سوریه خیالت راحت
کشور ضــامن آهوستـــــ،بزرگتر دارد
وای اگر گرد و غباری به حرم بنشیند
تیغ ما شوق به انداختن سر دارد
باید این شهر به آرامش خود برگردد
که شب جمعه حرم روضه ی مـــــادر دارد...