شیطان بزرگ
سه شنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۹:۰۶ ب.ظ
- ۹۳/۰۲/۰۲
طاقتی نیست دگر طعمه شمشیر شوم خوش به بر هم زدن خلوت زنجیر شوم
وزن سنگین غزل از نفس انداخت مرا بی سبب نیست که این گونه زمین گیر شوم
سد من تا شکن زلف تو را دید شکست وقت آن شد که به یک باره سرازیر شوم
عهد کردم که ز حال دل خود دم نزنم بیمناکم که به فتوای تو تکفیر شوم
ناخدای دل من با تو خدا شد،صنما! حق بده،گوشه محراب تو من پیر شوم
عمرم اندر طلب وصل لبت طی شد و رفت در کف باده همین مانده که تبخیر شوم
دست تقدیر چنین بر سر من سایه فکند نام تو برده و از نام خودم سیر شوم
http://www.harferok.ir/index.aspx?siteid=47&pageid=1024&newsview=141471