شهوت پنهان
ازکجا بفهمیم شهوت پنهان داریم..
گزیدهای از مباحث مطرح شده در پنجمین جلسه از قسمت دوم مباحث «تنها مسیر» استاد پناهیان
از کجا بفهمیم که شهوت پنهان داریم؟ / از روی آثار شهوات پنهان: عصبانی شدنهای بیخود یا بیش از حد، منفیبافی، غم و اندوه بیجا
حالا از کجا بفهمیم که شهوت پنهان داریم؟ از روی آثار شهوات پنهان خودمان
میتوانیم به وجود آنها در خودمان پی ببریم. مثلاً یکی از آثار بدیهای
پنهان، عصبانی شدنهای بیخود است. بعضیها
سر یک چیزهایی، زیادی عصبانی میشوند(بیش از حدّ عصبانی میشوند) مثلاً
کسی یک کاری میکند که شما خیلی عصبانی میشوید و بههم میریزید، در حالی
که واقعاً آن کار نباید شما را اینقدر عصبانی میکرد. در برخی از این
مواقع باید بفهمید که ایراد شما از یک جای دیگری است. باید ببینید کدام شهوتِ برآورده نشدۀ شماست که باعث عصبانیت شما شده؛ خواستۀ
پنهانی که نمیتوانید به کسی بگویید و حتی پیش خودتان هم حاضر نیستید به
آن اعتراف کنید ولی برآورده نشدن آن دوستداشتنی پنهان، شما را به شدت
عصبانی و ناراحت کرده است.
یکی دیگر از آثار شهوات پنهان این
است که آدم منفیباف میشود. مثلاً بعضیها همهچیز را به اوضاع و احوال
مملکت ربط میدهند و مدام منفیبافی میکنند. به عنوان مثال وقتی میبینند
که یک کسی از چراغ قرمز رد شده، شروع به سیاهنمایی اوضاع مملکت میکنند و
همۀ نظام را زیر سؤال میبرند فقط به خاطر اینکه یک نفر از چراغ قرمز عبور
کرده است!
برخی از منفیبافیها ناشی
از حسادت است. مثلاً اگر شما نسبت به کسی حسادت داشته باشید، عیوب او را
بیشتر میبینید و اگر حسادت خود را پنهان کرده باشید، نمیتوانید تشخیص
دهید که این منفیبافی شما ناشی از حسادت است.
یکی دیگر از آثار شهوات پنهان غم و اندوه بیجا و بیمورد است. این غم و
اندوه در اثر به دست نیاوردن و نرسیدن به دوستداشتنیهایی است که انسان
حتی رویش نمیشود بگوید من این چیزها را دوست دارم. انسان در اثر نرسیدن به
شهوات پنهان، گاهی دلش میگیرد و غصه میخورد ولی نمیداند مشکلش از
کجاست. حتی ممکن است در اثر این غصه خوردنها، کمکم افسرده بشود.
دقت کنید که: «گاهی اوقات» غضب بیجا یا عصبانیت شدید ناشی از شهوات پنهان است، نه همیشه.
یعنی این خشم و غضب، دلایل دیگری نیز میتواند داشته باشد لذا میگوییم
«گاهی اوقات». مثلاً ممکن است عصبانیت و غضب بیمورد، ناشی از عوامل جسمی و
فیزیولوژیکی انسان، یا شرایط محیط زندگی و یا خصوصیات ژنتیک باشد. مثلاً
بعضیها به صورت ژنتیکی آستانۀ تحملشان پایین است. اگر این موارد را
کنار بگذاریم، در اغلب موارد میتوان گفت عصبانیت بیجا و بیش از حدّ،
ناشی از شهوت پنهان است. اگر انسان شهوات پنهان خود را ببیند و برای خودش
حل کند و بین خودش و خدای خودش در میان بگذارد، خیلی راحتتر میتواند با
ناملایمات و بحرانهای مختلف روبرو شود.
شهوت پنهان یعنی نفس ما قانع نشده است که از خواستههای بدش دل بکَند
نفس
انسان خواستههای متنوع و زیادی از او دارد و برای اینکه به همۀ
خواستههایش نرسیده است ناراحت است، لذا سعی میکند این ناراحتیِ خود را
یکجور دیگری بروز بدهد. ما نباید بگذاریم که نفسمان ناراحتیهای
ناشی از ناکامی در برآورده شدن خواستههایش را یکجور دیگری(مثل عصبانیت
بیمورد، غم و اندوه بیجا و ...) بروز بدهد. باید نفس خود را قانع کنیم که به این خواستههایش نخواهد رسید و باید از آنها دل بکَند.
شهوت پنهان یعنی نفس ما قانع نشده است که از آن خواستههای بدش دل بکَند،
لذا مدام دارد نقشه میکشد و تلاش میکند تا از یک طریقی به آن
خواستههای بد و پنهانش برسد. حالا دلی که اینطور باشد، آیا به دنبال خدا
خواهد رفت؟! این دل اصلاً جایی برای خدا ندارد.
اگر در ابتدای این بحث تأکید میکردیم که هر کسی باید فلسفۀ رنج کشیدن در این دنیا را برای خودش حل کند(لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَد؛ بلد/4)،
به خاطر این بود که پذیرش این مسأله موجب میشود جلوی شهوات پنهان ما
گرفته شود. باید مدام به خودمان بگوییم که در این دنیا نمیشود به همۀ
خواستههایت برسی لذا بیخود روی خواستههایت پافشاری نکن و درِ خانۀ خدا
به خواستههای پنهانی نفس خودت اعتراف کن. اگر این مسأله را برای خودمان
حل کنیم دیگر بر روی برخی از دوستداشتنیهای خودمان اصرار نخواهیم داشت.
یک روایت بسیار جالب دربارۀ شهوت پنهان این است که رسول خدا(ص) میفرماید: «اگر کسی دوست داشته باشد فردا زندگی کند، یعنی دوست دارد همیشه زندگی کند؛ مَنْ کَانَ یَأْمُلُ أَنْ یَعِیشَ غَداً فَإِنَّهُ یَأْمُلُ أَنْ یَعِیشَ أَبَدا»(کنزالفوائد/1/62) اما
اگر از چنین کسی بپرسید که آیا دوست داری همیشه زندگی کنی؟ او میگوید:
نه! در صورتی که واقعاً این خواسته را دارد ولی آن را پنهان کرده است و
حتی خودش هم نمیداند که این خواسته را دارد.
امام باقر(ع): اصرار بر گناه این است که کسی گناه کند ولی استغفار نکند و پیش خودش هم نگوید که من باید توبه کنم
امام محمد باقر(ع) ضمن بیان این آیه شریفه که میفرماید «چه کسی جز خداوند
گناهان را میبخشد؟ گناهان کسانی را میبخشد که اصرار بر گناه ندارند؛ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا»(آلعمران/135)
در تعریف اصرار میفرمایند: «اصرار این است که بنده، گناه کند ولی
استغفار نکند و پیش خودش هم نگوید که من(اشتباه کردهام و) باید توبه کنم؛
عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی
قَوْلِ اللَّهِ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ
یُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ قَالَ الْإِصْرَارُ
أَنْ یُذْنِبَ الْعَبْدُ وَ لَا یَسْتَغْفِرَ وَ لَا یُحَدِّثَ نَفْسَهُ
بِالتَّوْبَةِ فَذَلِکَ الْإِصْرَار»(تفسیر عیاشی/1/198) گاهی
اوقات ما غیبت میکنیم ولی بعدش نمیگوییم که ما اشتباه کردهایم و باید
توبه کنیم، بلکه گناه خودمان را توجیه میکنیم و میگوییم: «آن کسی که
غیبتش را کردم، حقش همین است، من کار درستی کردم...» همین میشود اصرار به
گناه.
امام رضا(ع) میفرماید: «گناهان کوچک راهی به سوی گناهان بزرگ هستند، و کسی که در کم از خدا نترسد در زیاد هم از خدا نمیترسد؛ الصَّغَائِرُ
مِنَ الذُّنُوبِ طُرُقٌ إِلَى الْکَبَائِرِ وَ مَنْ لَمْ یَخَفِ
اللَّهَ فِی الْقَلِیلِ لَمْ یَخَفْهُ فِی الْکَثِیرِ»(عیون اخبار
الرضا(ع)/2/180) کسی که در گناهان کوچک از خدا نترسد در گناهان بزرگ هم
از خدا نخواهد ترسید و هر جنایتی از او برمیآید. اگر کسی نمیخواهد به
این مرحله برسد، باید از گناهان کوچک خودش هم استغفار کند و نگذارد کارش
به آنجاها برسد.
اصرار بر گناهان کوچک انسان را از ولایت اهلبیت(ع) خارج کرده و وارد پذیرش ولایت دشمنان اهلبیت(ع) میکند
امام زین العابدین(ع) میفرماید: «بترسید از گناهانی که کم (کوچک) هستند
اما صاحبش بر آن گناه اصرار دارد، چون اصرار بر گناهان کوچک آدم را به خروج
از ولایت اهلبیت(ع) میکشاند و وارد پذیرش ولایت دشمنان اهلبیت(ع)
میکند؛ َ إِیَّاکُمْ وَ الذُّنُوبَ الَّتِی
قَلَّ مَا أَصَرَّ عَلَیْهَا صَاحِبُهَا إِلَّا أَدَّاهُ إِلَى
الْخِذْلَانِ- الْمُؤَدِّی إِلَى الْخُرُوجِ عَنْ وَلَایَةِ مُحَمَّدٍ وَ
عَلِیٍّ وَ الطَّیِّبِینَ مِنْ آلِهِمَا، وَ الدُّخُولِ فِی مُوَالاةِ
أَعْدَائِهِمَا»(مستدرک الوسائل/12/101)
پیامبر گرامی اسلام(ص)
میفرماید: «هیچ چیزی از بدی را کم نشمارید حتی اگر در چشمان شما کوچک به
نظر برسد... هیچ گناه کوچکی با اصرار، دیگر کوچک نیست؛ لَا تُحَقِّرُوا شَیْئاً مِنَ الشَّرِّ وَ إِنْ صَغُرَ فِی أَعْیُنِکُمْ ...وَ لَا صَغِیرَةَ مَعَ الْإِصْرَار»(منلایحضره
الفقیه/4/18) تحقیر و کوچکشمردن گناه و اصرار بر گناه موجب میشود کمکم
بدیهای ما از چشم ما پنهان بشوند، لذا باید اینها را جلوی چشم خودمان
بیاوریم و بین خود و خدای خود در میان بگذاریم و از آنها استغفار کنیم تا
پاک بشویم.
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «وقتی گناه را بزرگ شمردی در
واقع خدا را بزرگ شمردهای، و هر وقت گناه را کوچک شمردی در واقع خدا را
کوچک شمردهای، چون حق خداوند هم در گناه کوچک و هم در گناه بزرگ هست، و تو
به این حق بیاحترامی کردهای، و هیچ گناه بزرگی نیست مگر اینکه آن گناه
را بزرگ بشمری و خداوند آن را کوچک بشمرد (و راحت ببخشد) و هیچ گناه کوچکی
نیست که تو آن را کوچک بشماری و خداوند متعال آن را بزرگ بشمارد؛ إِذَا
عَظَّمْتَ الذَّنْبَ فَقَدْ عَظَّمْتَ اللَّهَ وَ إِذَا صَغَّرْتَهُ
فَقَدْ صَغَّرْتَ اللَّهَ لِأَنَّ حَقَّهُ فِی الصَّغِیرِ وَ الْکَبِیرِ وَ
مَا مِنْ ذَنْبٍ عَظِیمٍ عَظَّمْتَهُ إِلَّا صَغُرَ عِنْدَ اللَّهِ
تَعَالَى وَ لَا مِنْ صَغِیرٍ صَغَّرْتَهُ إِلَّا عَظُمَ عِنْدَ اللَّهِ
عَزَّ وَ جَل»(الجعفریات/237) وقتی گناه را بزرگ بشماری و آن را یک جنایت خیلی بزرگ بدانی این در واقع احترام تو نسبت به خداوند است.
وقتی
انسان گناهی مرتکب شود ولی فکر کند کار چندان بدی نکرده است، این آغازی
برای پنهان کردن عیوب و بدیهایش است. لذا وقتی به چنین کسانی گفته شود که
باید توبه کنید، میگویند: از کدام گناه توبه کنم؟! مگر من گناهی مرتکب
شدهام، مگر من عیبی دارم؟! اینها آدمهای بیماری هستند که خودشان را سالم
میدانند. باید سعی کنیم این روحیۀ بسیار بد را نداشته باشیم که عیوب خود
را از خودمان پنهان کنیم، و همیشه نسبت به نفس خودمان گمان بد(سوء ظن
نسبت به نفس) داشته باشیم.
- ۹۲/۱۲/۱۴