اگه گفتی اشتباهش کجاست ؟
بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد الله الصمد لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد
"شیطان" انـבازه یڪ حبّه قنـــב است
گاهــــے می افتـב توے فنجانِ בلِ ما
حل مــے شوב
آرام آرام ..
بی آنڪه اصلا ما بفهمیم و روحمان سر مـــے ڪشـב
آن را آن چاے شیرین را
شیطان زهرآگین ِבیرین را آن وقت او خون مــے شوב
בر خانه تن مـــے چرخــב و مـــے گرבב و مـــے مانــב آنجا
او مـے شوב {من} !!
مراقب باشم , مراقب باشیم ...
شیطان را کسی بگوید
عزیزم بی خودی تلاش نکن!
من زیرآب خودم را
پیش خدا زده ام!
در سمیناری به حضار گفته شد اسم خود را روی بادکنکی بنویسید.
همه اینکارو انجام دادند و تمام بادکنک ها درون اتاقی دیگر قرار داده شد.
اعلام شد که هر کس بادکنک خود را ظرف 5 دقیقه پیدا کند.
همه به سمت اتاق مذکور رفتند و با شتاب و هرج و مرج به دنبال بادکنک خود گشتند ولی هیچکس نتوانست بادکنک خود را پیدا کند.
دوباره اعلام شد که این بار هر کس بادکنکی که برمیدارد به صاحبش دهد.
طولی نکشید که همه بادکنک خود را یافتند.
دوباره بلندگو به صدا درآمد که این کار دقیقاً زندگی ماست.
وقتی تنها به دنبال شادی خودمان هستیم به شادی نخواهیم رسید
در حالی که شادی ما در شادی دیگران است، شما شادی را به دیگران هدیه دهید و شاهد آمدن شادی به سمت خود باشید...
مــهــدے جــآن ؛
آلــودگے هــوا که سهـل اسـت .. !
آلودگے دلـهـایمان نیز از 【 حــد هـشـدار 】 گـذشـتـه ،
نــفــسهـایـمـان به شــمــاره افــتــاده .. !
•••
ســال هـاست زنـدگےمـان ::: تــعــطــیــل رســمــے ::: ســت ...
•••
هوآے بــآریــدن نــدآرے مــولــآ ؟!
•••
♥ اَلّلـهُـــــمَّـ ؏ـجّــــل لِـوَلیِّــڪَـــــ الـفَـــرَج ♥
پسری متوجه شد که 5 دقیقه دیگر میمیرد ؛
این پیام را نوشت:"
من میروم، با من میای؟"
و
یکی برای دوستش و یکی برای دوست دخترش فرستاد ...
بعد 2دقیقه دوست دخترش جواب داد:
من گیرم! کجا میخوای بری؟ نمیتونم بیام، تنها برو عزیزم ... ...
پسرک قلبش بیشتر درد گرفت
2 ثانیه بعدش ...
دوستش پیام داد که؛ نامرد کجا میری بدون من؟ دهنت سرویسه اگه بری... واسا من اومدم ...
پسرک خندید و چشمانش را بست و بعد از چند ثانیه قلبش گرفت و مرد.
آره داداشم، هیچ وقت رفیقتو به جنس مخالف نفروش ...
داعش بترس از این همه گرد و غبارها
اصلاً به تو نیامده این گونه کارها
داعش بترس رحم به حالت نمی کنیم
الهام چرخنده در نامهای به مسیح علینژاد نوشته است: آزادی یواشکی تو؛
خونهای یواشکیای را که از شهیدی آرامآرام پشت خاکریز و در حسرت دیدن
فرزند ۲سالهاش میریخت نادیده میگیرد.
این نامش شیر زنی نیست، این نامش مبارزه نیست، این نامش جهاد نیست. فقط یک
دسیسه و فریاد است که مطمئنم از سینه تو نیست. از دهان بدبو، بدطینت و بددل
دشمنان دین و اخلاق و خانواده و مذهب است.
همه با هم متحد
مقابل تکفیری ها
قدر بدانید آقا! این امنیت و ثبات را قدر بدانید. به فاصله ۱۰۰ کیلومتر آن
طرفتر از مرزهای چپ و راست این مملکت، مردم دارند به نوبت از سوی سلفیها و
تکفیریها و داعشیها و سپاه صحابهایها و هزار کوفت و زهرمار دیگر لت و
پار میشوند؛ آن روی این شمشیر میکشد و این خودش را توی آن یکیها منفجر
میکند؛ روزی نیست که خبر از انفجار و خون و تلاشی نباشد. مسابقه
گذاشتهاند در به توبره کشیدن خاک داشته و نداشته همدیگر. ایران ما اما این
وسط و به رغم تیزیِ نگاه چشم همه گرگها و کفتارهای منطقهای و
فرامنطقهای که دندان تیز کردهاند برای دریدن امنیت و ثباتش، به تنهایی
ضریب متوسط امنیت کل منطقه را روی نرخی آبرودار نگه داشته. قدر بدانید آقا!
این امنیت و ثبات را قدر بدانید…