بی مزار...محسن

...نفس سوخته را مرهم ودرمانی نیست....

بی مزار...محسن

...نفس سوخته را مرهم ودرمانی نیست....

مشخصات بلاگ
بی مزار...محسن
پیام های کوتاه
  • ۱۰ ارديبهشت ۹۳ , ۲۲:۲۱
    مرض
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

خدایا مرا دریاب..

شنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۳، ۱۱:۴۵ ق.ظ

غــرور عبــادت‌ســـوز ♡❤

روزی حضرت عیسی(ع) از صحرایی می‌گذشت. در راه به عبادت‌گاهی رسید که عابدی در آنجا زندگی می‌کرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد.


دراین هنگام جوانی که به کارهای زشت و ناروا مشهور بود از آن جا گذشت.
جوان وقتی چشمش به حضرت عیسی(ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند و همانجا ایستاد و گفت:
"خدایا من از کردار زشت خویش شرمنده‌ام. اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟ خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر."

مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت:
"خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناه‌کار محشور مکن."

دراین هنگام خدای برترین به پیامبرش وحی فرمود که به این عابد بگو:
【 ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمی‌کنیم، چرا که او به دلیل توبه و پشیمانی، اهل بهشت است! و تو به دلیل غرور و خودبینی، اهل دوزخ هستی!】

┘◄ کیمیای سعادت، محمد غزالی، ج 1

  • سیدمحسن علوی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

كد ماوس


  • گروه طراحی